پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه
بی تار و بود در بیداری لحظه ها پیکرم کنار نهر خروشان لغزید. مرغی روشن فرود آمد و لبخند گیج مرا برچید و پرید. ابری پیدا شد و بخار سرشکم را در شتاب شفافش نوشید. نسیمی برهنه و بی پایان سر کرد و خطوط چهره ام را آشفت و گذشت. درختی تابان پیکرم را در ریشه ی سیاهش بلعید. طوفانی سر رسید جا پایم را ربود. نگاهی به روی نهر خروشان خم شد: تصویری شکست. خیالی از هم گسیخت. سهراب سپهری
Design By : Pichak |