سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

بی تار و بود

 

در بیداری لحظه ها

پیکرم کنار نهر خروشان لغزید.

مرغی روشن فرود آمد

و لبخند گیج مرا برچید و پرید.

ابری پیدا شد

و بخار سرشکم را در شتاب شفافش نوشید.

نسیمی برهنه و بی پایان سر کرد

و خطوط چهره ام را آشفت و گذشت.

درختی تابان

پیکرم را در ریشه ی سیاهش بلعید.

طوفانی سر رسید

جا پایم را ربود.

نگاهی به روی نهر خروشان خم شد:

تصویری شکست.

خیالی از هم گسیخت.

 

سهراب سپهری


نوشته شده در چهارشنبه 91/3/10ساعت 10:18 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak